آرشیو آبان ماه 1399

ارائه هنرهاي بي نظير به عاشقان هنر

20 كميك كه زندگي واقعي روزمره مادران را منعكس مي كنند

۳۹ بازديد

20 كميك كه زندگي واقعي روزمره مادران را منعكس مي كنند

(نكته: هيچ چيز به اندازه اي كه فكر مي كنيد عالي نيست)
در فيسبوك به اشتراك بگذاريد
آن را توييت كنيد
در Pinterest به اشتراك بگذاريدآلينا بيلاش نقاش با استعدادي است كه در سن پترزبورگ زندگي مي كند. او در حال بزرگ كردن دو كودك كوچك است ، بنابراين كاملاً مي داند كه با يك كودك ، هر روز جديد يك ماجراجويي جديد است! از ژانويه سال 2020 ، آلينا كميك هايي را خلق مي كند كه به ياد ماندني ترين لحظات مادر بودن او را نشان مي دهد. ما مطمئن هستيم كه هر مادر با ديدن تصاوير زيبا خود قادر به شناختن خود خواهد بود.
در Bright Side ، ما آلينا را در اينستاگرام دنبال مي كنيم و تصميم گرفتيم جديدترين كميك هاي او را البته با اجازه از نويسنده براي خوانندگان خود جمع كنيم.
120 كميك كه زندگي واقعي روزمره مادران را منعكس مي كنند (نكته: هيچ چيز به اندازه اي كه فكر مي كنيد عالي نيست)© bilash_art_mama / اينستاگرام220 كميك كه زندگي واقعي روزمره مادران را منعكس مي كنند (نكته: هيچ چيز به اندازه اي كه فكر مي كنيد عالي نيست)© bilash_art_mama / اينستاگرامتبليغات
تبليغات
3© bilash_art_mama / اينستاگرام4© bilash_art_mama / اينستاگرام5© bilash_art_mama / اينستاگرامتبليغات
تبليغات
6© bilash_art_mama / اينستاگرام7© bilash_art_mama / اينستاگرام8© bilash_art_mama / اينستاگرامتبليغات
9© bilash_art_mama / اينستاگرام10© bilash_art_mama / اينستاگرام11© bilash_art_mama / اينستاگرامتبليغات
تبليغات
12© bilash_art_mama / اينستاگرام13© bilash_art_mama / اينستاگرام14© bilash_art_mama / اينستاگرامتبليغات
تبليغات
15© bilash_art_mama / اينستاگرام16© bilash_art_mama / اينستاگرام17© bilash_art_mama / اينستاگرامتبليغات
تبليغات
18© bilash_art_mama / اينستاگرام19© bilash_art_mama / اينستاگرام20© bilash_art_mama / اينستاگرامكدام تصوير را بيشتر دوست داشتيد؟ آيا تاكنون چنين لحظاتي را تجربه كرده ايد؟ لطفا در صورت تمايل پاسخ خود را در نظرات به اشتراك بگذاريد.

زوجين از فيلمهاي فرقه توليد مثل مي كنند و عكسهاي آنها خيره كننده است

۳۵ بازديد

زوجين از فيلمهاي فرقه توليد مثل مي كنند و عكسهاي آنها خيره كننده است
در فيسبوك به اشتراك بگذاريد
آن را توييت كنيد
در Pinterest به اشتراك بگذاريدراشل مارتينو يك تأثيرگذار و بلاگر در زمينه مد ، زيبايي و سبك زندگي است. لئو كاماچو يك هنرمند ديجيتال و خالق محتوا است. در پيوندي از سال 2019 ، اتحاد اين دو فرد منجر به ايجاد عكس هاي فوق العاده اي شده است كه از شخصيت هاي فيلم الهام گرفته شده اند ، مانند زوج نمادين از Grease يا يكي از Beauty and the Beast.
در Bright Side ، ما از استعداد اين زوج تعجب كرديم. در اين مقاله ، شما مي توانيد برخي از عكس هاي آنها را تحسين كنيد ، و در پايان ، يك پاداش خواهيد يافت!
1. سندي و دني از گريسزوجين از فيلمهاي فرقه اي توليد مثل مي كنند و عكسهاي آنها خيره كننده است© rachmartino / اينستاگرام2. ميا و سباستين از La La Landزوجين از فيلمهاي فرقه اي توليد مثل مي كنند و عكسهاي آنها خيره كننده است© mrleozombie / اينستاگرام ، © rachmartino / اينستاگرام3. مورتيسيا و گومز آدامززوجين از فيلمهاي فرقه توليد مثل مي كنند و عكسهاي آنها خيره كننده است© rachmartino / اينستاگرامتبليغات
تبليغات
4. ري و كيلو از جنگ ستارگان© rachmartino / اينستاگرام5. زيبايي و وحش از زيبايي و وحش© rachmartino / اينستاگرام6. راپونزل و فلين از راپانزل© rachmartino / اينستاگرام7. مري جين و مرد عنكبوتي از مرد عنكبوتي© rachmartino / اينستاگرامتبليغات
تبليغات
8. كاپيتان هوك و تينكر بل از پيتر پن© rachmartino / اينستاگرام9. پرنسس زلدا و پيوند از افسانه زلدا© rachmartino / اينستاگرام10. آريل و اريك از عروس دريايي كوچك© rachmartino / اينستاگرامجايزه: گاستون و سه قلوها© rachmartino / اينستاگرامدوست داريد كدام يك از دو نفر را دوباره بسازيد؟ آيا تا به حال فرصتي براي پوشيدن لباس يكي از اين شخصيت ها داشته ايد؟ لطفا در صورت تمايل پاسخ خود را در نظرات به اشتراك بگذاريد!

14 كميك كه هركسي سگ داشته باشد را به حركت در مي آورد

۳۶ بازديد

14 كميك كه هركسي سگ داشته باشد را به حركت در مي آورد
در فيسبوك به اشتراك بگذاريد
آن را توييت كنيد
در Pinterest به اشتراك بگذاريداز زمان كودكي ، نويسنده Hey Buddy Comics ديالوگ هاي كوچكي را با سگ خود تصور مي كند. اخيراً ، او متوجه شده است كه داستان هايش مي تواند ديگران را سرگرم كند ، شادي كند يا حتي ديگران را به فكر وا دارد. بنابراين او با يكي از دوستان كاريكاتوريست شروع به ايجاد كميك كرد.
در Bright Side ، تصاوير آنها را خيلي دوست داشتيم و تصميم گرفتيم بهترين ها را به شما نشان دهيم.
114 كميك كه هركسي سگ داشته باشد را به حركت در مي آورد© Hey Buddy Comics / فيس بوك214 كميك كه هركسي سگ داشته باشد را به حركت در مي آورد© Hey Buddy Comics / فيس بوكتبليغات
تبليغات
3© Hey Buddy Comics / فيس بوك4© Hey Buddy Comics / فيس بوكتبليغات
تبليغات
5© Hey Buddy Comics / فيس بوك6© Hey Buddy Comics / فيس بوك7© Hey Buddy Comics / فيس بوكتبليغات
8© Hey Buddy Comics / فيس بوك9© Hey Buddy Comics / فيس بوك10© Hey Buddy Comics / فيس بوكتبليغات
تبليغات
11© Hey Buddy Comics / فيس بوك12© Hey Buddy Comics / فيس بوك13© Hey Buddy Comics / فيس بوك14© Hey Buddy Comics / فيس بوكو شما ، آيا شما يك سگ داريد؟ عكسهاي پوچ خود را در نظرات با ما به اشتراك بگذاريد!

هنرمند تايواني تصوير مي كند كه زندگي قبل و بعد از پذيرش حيوان خانگي چگونه است

۳۶ بازديد

هنرمند تايواني تصوير مي كند كه زندگي قبل و بعد از پذيرش حيوان خانگي چگونه است
در فيسبوك به اشتراك بگذاريد
آن را توييت كنيد
در Pinterest به اشتراك بگذاريدوقتي يك حيوان خانگي را به فرزندي قبول مي كنيد ، زندگي شما 180 درجه تغيير مي كند. دوست چهار پا جديد شما نه تنها به عضويت كامل خانواده تبديل مي شود ، بلكه زندگي روزمره شما را از بسياري جهات دگرگون مي كند. همه جا شما را دنبال مي كند ، از شما در برابر حشرات محافظت مي كند و حتي مي تواند به كاهش خطرات قلبي عروقي كمك كند!
در Bright Side ، ما هنرمندي را كشف كرده ايم كه كاملاً تغييراتي را كه در هنگام استقبال از حيوان خانگي در زندگي ما رخ مي دهد ، نشان مي دهد. و امروز تصميم گرفته ايم كه كارهاي او را با شما در ميان بگذاريم!
1. اكنون نيازي به بيدار شدن نيستهنرمند تايواني تصوير مي كند كه زندگي قبل و بعد از پذيرش حيوان خانگي چگونه است© mai2john / فيس بوك2. وقتي كفش ميان وعده مورد علاقه آنهاست:هنرمند تايواني تصوير مي كند كه زندگي قبل و بعد از پذيرش حيوان خانگي چگونه است© mai2john / فيس بوك3. آنها در هر جايي مستقر مي شوندهنرمند تايواني تصوير مي كند كه زندگي قبل و بعد از پذيرش حيوان خانگي چگونه است© mai2john / فيس بوكتبليغات
تبليغات
4- آنها به تمام فضاي زندگي شما حمله مي كنند© mai2john / فيس بوك5. اكنون صندلي شما به گربه شما تعلق دارد© mai2john / فيس بوك6. شما شكارچي سوسك شخصي خود را داريد!© mai2john / فيس بوك7. "دستكش" يكبار مصرف زنده باد!© mai2john / فيس بوكتبليغات
تبليغات
8- مهم است كه آنها احساس راحتي كنند© mai2john / فيس بوك9. به نظر مي رسد كابل ها خوراكي سگ ها هستند© mai2john / فيس بوك10. چگونه مقاومت خود را بهبود ببخشيم:© mai2john / فيس بوك11. تلاش براي تميز نگه داشتن خانه شما يك چالش واقعي مي شود!© mai2john / فيس بوكتبليغات
12. نماي كمي متفاوت از قلعه هاي ماسه اي© mai2john / فيس بوك13. اكنون شما بايد هميشه از غذاي خود محافظت كنيد© mai2john / فيس بوك14. "محراب من در خانه"© mai2john / فيس بوك15. "انسان ، من انتظار تو را داشتم!"© mai2john / فيس بوكتبليغات
تبليغات
16. آنها اسباب بازي هاي مورد علاقه شما را به ارث مي برند© mai2john / فيس بوك17. همه چيز براي بهترين دوست شما!© mai2john / فيس بوك18. بله ، كاملاً شناخته شده است ، صفحه كليدها خيلي راحت هستند ...© mai2john / فيس بوك19. اينها مو نيستند ، لكه هاي عشق هستند!© mai2john / فيس بوك20. نحوه شناسايي صاحب حيوان خانگي با استفاده از گالري تصاوير آن:© mai2john / فيس بوكزندگي شما با ورود حيوان خانگي چگونه تغيير كرد؟ پذيرش گربه يا سگ چه تغييراتي ايجاد مي كند؟ لطفا نظر خود را به ما بگوييد و تجربه خود را در نظرات به ما اطلاع دهيد!

بيش از 20 مشتري كه حتي ساكت ترين ما را ديوانه مي كند

۳۳ بازديد

بيش از 20 مشتري كه حتي ساكت ترين ما را ديوانه مي كند
در فيسبوك به اشتراك بگذاريد
آن را توييت كنيد
در Pinterest به اشتراك بگذاريدوقتي بيش از 100 سال پيش هري گوردون سلفريج ، صاحب فروشگاه معروف زنجيره اي بريتانيا ، نام تجاري خود را "مشتري هميشه حق با او است" ايجاد كرد ، او مي خواست مشتريانش بدانند كه هميشه با احترام و انصاف به جاي اينكه فقط كيف پول باشيد يا تمام شكايات آنها ناديده گرفته شود. اما مانند بسياري از عبارات رايج ديگر ، اين عبارت در طول سالها زنده شده است.
هركسي كه در صنعت خرده فروشي يا خدمات كار كرده باشد مي تواند ده ها داستان را تعريف كند كه در آن مشتري با اين بهانه كه پادشاه مشتري است رفتار نادرستي داشته است. در Bright Side ، ما تصميم گرفتيم كه زمان آن رسيده است كه كليشه ها را بشكنيم و خنده دارترين مواردي را انتخاب كنيم كه ديدگاه متفاوتي به وضعيت شما مي دهد.
من در دفتر مركزي يك زنجيره بزرگ هايپر ماركت در روسيه كار مي كنم. من از تجهيزات مراقبت مي كنم و اغلب نامه هاي شكايتي از فروشگاه هاي مختلف دريافت مي كنم. اخيراً: زني قصد داشت از او به دليل بيش از حد شكايت كند زيرا خريدار ديگري او را با گاري خود هل داد. هدف دادگاه اين بود كه هيچ تابلوي محدوديت سرعت براي كالسكه هاي موجود در فروشگاه وجود ندارد. © "Подслушано" / VKمشتري سعي كرد براي تلويزيون خود بازپرداخت كند زيرا اين تلويزيون كار نمي كند. ما توجه او را به اين واقعيت جلب كرديم كه صفحه و بدنه دستگاه شكسته و پوشيده از چمن و خاك است. معلوم شد كه او در واقع تلويزيون خود را از پنجره به بيرون پرتاب كرده است. و علاوه بر اين ، ما اصلاً اين مارك را نمي فروشيم. © jmelville / توييترما رول كلم پر شده را در فروشگاه خود مي فروشيم. البته هنوز هم بايد قبل از مصرف تفت داده شوند. يك بار ، مردي به ما گفت كه غلتك هاي كلم براي ما خوب نيست زيرا برنج ترد بود. ما شوكه شديم زيرا قبلا هيچ كس از اين موضوع شكايت نكرده بود. از او پرسيدم چه مدت آنها را برگردانده است. و مرد با چشماني باز شده از من پرسيد: "آه ، چون ما بايد آنها را بپزيم؟" بعد از تكان دادن من ، مشتري سرخ شد و به سرعت فرار كرد. © "Подслушано" / VKتبليغات
تبليغات
بيش از 20 مشتري كه حتي ساكت ترين ما را ديوانه مي كند© CCNgahuia / توييترمن در يك كتابفروشي كار مي كنم. زني از كودكي شكايت كرد كه از 30 دقيقه قبل با كتاب هاي مختلف با جلوه هاي صوتي به كتاب ها نگاه مي كرد و به گفته وي ، "برخي از والدين هيچ تصوري از نحوه تربيت فرزندان خود ندارند." يك ربع ساعت بعد ، او تصميم گرفت با اين بزهكار نوجوان مقابله كند و ناگهان فهميد كه اين در واقع فرزند خودش است. © ZacharyLoeser / Twitterمن كيك تزئين مي كنم به تازگي ، يك مشتري آمده است تا كيك خود را تحويل بگيرد ، او عكس كفشي را كه از بالا گرفته بود براي تزئين ارسال كرده است. تصوير را چاپ كردم و روي كيك گذاشتم. مشتري فرياد زد: "اين چيست!" او خواست با مدير صحبت كند و تهديد كرد كه با اسلحه برمي گردد. همانطور كه مشخص شد ، او يك تصوير حجمي مي خواست ، نه يك تصوير تخت ، اما وقتي مجموعه را سفارش داد ، نمي توانست تفاوت بين مدل 2D و 3D را درك كند. © lostno__ / Redditمن در لوله كشي هستم. مردي تماس مي گيرد و با نگراني تقاضاي تخفيف در نصب سيستم گرمايش از كف را دارد. از آنجا كه او پول زيادي ندارد ، لازم است تا آنجا كه ممكن است از نظر اقتصادي و غيره اين كار را انجام دهد ، من مي گويم: "نقشه آپارتمان را براي من ارسال كنيد ، ما همه اينها را محاسبه مي كنيم و شما را انجام خواهيم داد. تخفيف". او نقشه را براي من ارسال كرد: يك آپارتمان 250 متري با سينماي خانگي و سه حمام. © admiralAM / پيكابومن در يك فروشگاه معروف رايانه كار مي كنم. فلاني تقريباً كامپيوتر جديد خود را به صورت من انداخت و خواستار پس دادن پول وي شد ، زيرا دستگاه روشن نمي شود. من آن را باز كردم ، مونتاژ كردم ، آن را متصل كردم: دستگاه كاملاً كار مي كرد. مشتري فرياد زد: "چرا آن را وصل كردي ، بي سيم است!" © _nea102_ / توييترمن به مشتري سوخت گيري كردم و او گفت كه فلش نشان مي دهد مخزن خالي است. من رفتم تا بررسي كنم معلوم شد كه او به نشانگر ولتاژ باتري نگاه مي كند. © jramos1914 / توييترتبليغات
تبليغات
© billybudd23 / توييترچند سال پيش من در يك رستوران كار مي كردم. يك بار دو زن در حال نوشيدن سنگريا بودند كه ناگهان يكي از دوست پسر سابق آنها را با دوست دختر جديدش ديدند. زن از جا پريد و ليوان خود را به صورت آنها انداخت. وقتي اسكناس را دريافت كردند ، او از پرداخت هزينه نوشيدني خود امتناع كرد زيرا آن را ننوشيده بود. © 19111 / Redditمن به عنوان يك زن فروشنده كار مي كردم ، و داشتم كتري را چك مي كردم

- 100٪ قطبي: ملويل ديده شده توسط ... Kim Jee-woon و Nadav Lapid -

۱۵ بازديد

- 100٪ قطبي: ملويل ديده شده توسط ... Kim Jee-woon و Nadav Lapid -

بسياري از كارگردانان هستند كه سر بزرگ رئيس ملويل را تا بالاي پانتئون شخصي خود قلاب كرده اند. آيا بايد دلبستگي عميقي ببينيم يا شايد كمي ژست سينفيلي داشته باشيم؟ علاوه بر پرونده بزرگ ملويل ما كه در Sofilm با شماره 42 "هيجان انگيز 100٪ فرانسوي" (كه هنوز در دكه هاي روزنامه فروشي است) ظاهر شد ، دو فيلمساز خارجي كاملاً متفاوت موافقت كردند كه درباره او از ما بگويند. كيم جي وون كره جنوبي بي قرار (زندگي تلخ و شيرين ، من با شيطان ملاقات كردم) و ناداو لاپيد اسرائيلي خوشحال (پليس ، معلم مدرسه) ملويل "خود" را بازگو مي كنند. - KIM JEE-WOON -"من همه فيلم هاي او را نديده ام ، به خصوص فيلم هاي اول. من هرگز فرصتي براي ديدن آنها نداشته ام و بازيابي اطلاعات از آنها بسيار دشوار است. اما خوشبختانه مهمترين شاهكارهاي او ، در پايان فيلمبرداري او ، مانند سامورايي ، ارتش سايه ها ، دايره سرخ و يك پليس را ديدم. اين كاملا من را مجذوب خود كرد ، من شيفته تصاوير سكوت ، تعمق و تنهايي در سينماي او شدم.وقتي فيلم هاي فرانسوي را با بقيه دنيا مقايسه مي كنم ، هميشه سعي مي كنم چيز كوچكي را پيدا كنم كه باعث جدا شدن آنها شود. چه چيز خاصي در مورد يك فيلم فرانسوي وجود دارد؟ بدون شك شكل خاصي از ماليخولياي روايي است. و ملويل به طرز شگفت انگيزي با اين ماليخولياي بسيار فرانسوي ازدواج مي كند. شخصيت هاي او فقط بي سر و صدا راهي را كه آنها را به سمت سرنوشت ، مهلكي كه از قبل نوشته شده است ، دنبال مي كنند ، حتي اگر بدانند كه از قبل كتك خورده اند. پوچ گرايي كند است. اين خلوت ناشناخته است ، با شخصيت هايش كه در انديشه موفقيت و نابودي ، بدون هيچ احساسي ، نگاهي تأمل برانگيز ارائه مي دهند. مرگ بيهوده هميشه وقتي اتفاقات خيلي كند پيش مي رود ، به طور غير منتظره اي اتفاق مي افتد. همچنين ، ملويل توضيحات مفصلي درباره اقدامات ارائه مي دهد ، كه در فيلم هاي ديگر بسيار كم مشاهده مي كنيد. كارگرداني او الهاماتي عجيب و غريب مي بخشد ، تعليقي كه فقط در فيلم هايش يافت مي شود. اين روحيه مليوي است و نمي توانم آن را دوست نداشته باشم. با همين روحيه مي توانيم با سرجيو لئونه ارتباط برقرار كنيم. سبك او با ملويل فاصله زيادي دارد ، اما نحوه گرفتن همان حالت خواب آلود و بي حس به او امكان مي دهد چهره ها را كاملاً به تصوير بكشد.
يك پليس
در زندگي ما ، در برهه اي از زمان ، نگاههايي وجود دارد كه در چهره افراد باقي مي ماند و ناپديد مي شود. چهره ها مي توانند به شدت قلب كساني كه به آنها نگاه مي كنند را بزنند. يكي از دلايلي كه من فيلم مي سازم ضبط اين لحظه ، تلاش براي درك آن است. و من وقتي اين فيلم هاي ملويل را ديدم كه به من نشان مي داد امكان انجام اين كار وجود دارد ، از اين اطمينان پيدا كردم. من در همان لحظه دقيق فهميدم كه مي توانم فيلم بسازم. تنهايي مبهم و خواب آلود ملويل ، سبك نامحلول و غم انگيز او ، مرا تشويق كرد تا همانطور كه احساس كردم فيلمها را به روش خود بسازم. در فيلم هاي او ، بدون ديالوگ ، با نگاهي ثابت ، با يك نگاه ، همه احساسات را احساس مي كنيم. اين نوع حداقل بازي باعث شد كه من بخواهم از اين روش بازيگر هوشيار استفاده كنم. يك پليس (1972) مورد علاقه من است. وقتي كودك بودم ، آن را از تلويزيون مي ديدم و نمي دانستم چه كسي آن را ساخته است. تنها چيزي كه مي توانستم ببينم آلن دلون بود. با اين حال ، اين هيجان بسيار متفاوت از آنچه در گذشته ديده بودم بود. همه چيز براي من جديد بود. ابهام شرور و خوب ، بچه هاي سخت و عشق برادرانه. ملويل به جاي ديالوگ و لباس ، سكوت و نگاه را انتخاب مي كند. احساسات را در ثانيه احساس مي كنيم. و اين ، ما آن را در هيچ فيلم كارآگاهي پيدا نمي كنيم.حتي صحنه هلي كوپتر با ماكت خود كه مردم اكنون به آن مي خندند ، به نظر من زيبا بود. بنابراين اين پليس عجيب و غريب به محبوب ترين و به ياد ماندني ترين فيلم ملويل من تبديل شده است. به اين دليل كه اولين بار است كه ملويل را ملاقات مي كنم. وقتي براي فيلم A Life تلخ و شيرين به كن رفتم ، برخي از روزنامه نگاران فرانسوي به من گفتند كه اين فيلم آنقدر با فيلم هاي سياه كلاسيك فرانسه ارتباط دارد كه از من خواستند دليل آن را توضيح دهم. بنابراين به آنها گفتم: "اين يك فيلم ملويل و بيل را بكش. همه از خنده تركيدند. مصاحبه توسط ماتيو روستاك.با تشكر از موسسه فرانسوي در سئول و CMC در سراسر جهان - NADAV LAPID -
"اولين بار كه يك فيلم ژان پير ملويل را ديدم ، دوازده ساله بودم. بايد بدانيد كه در آن زمان ، "سينفليا" هنوز به عنوان يك پديده در اسرائيل وجود نداشت ، اما من در يك شرايط خاص زندگي مي كردم: مادرم يك ويراستار فيلم بود و پدر و مادرم يك دوست دوست داشتند كه مركز آنها بود ديويد پرلوف ، كه در اتاق نشيمن خود نمايش فيلم را ترتيب مي داد كه در اسرائيل ديده نمي شد. وقتي چهار ساله بودم الكساندر نوسكي و جنگ جنگي پوتمكين را ديده بودم! وقتي داشتم d كار مي كردم مقالات ، به جاي ترسيم خانه با يك درخت كوچك ، صحنه پله ها را ترسيم كردم. من لزوماً زياد اهل فيلم نبودم ، اما مادرم يك بار به خانه گفت كه او يك فيلم را به دانش آموزان مدرسه فيلمش نشان داد و اين بحث هاي زيادي را در پي داشت. دانش آموزان از اين متنفر بودند كه گفتند شما مثلاً شخصيت ها را نمي خوريد و اين اصلاً واقع بينانه نبوده است. اين مرا شيفته خود كرد و من هم مي خواستم آن را ببينم. اين سامورايي بود. من مخصوصاً آلن دلون را به خاطر مي آورم ، نحوه پوشيدن دستكش كه مرا مجذوب خود كرد. و البته صحنه آخر: پسري كه با اسلحه خالي خود با مرگ روبرو مي شود. من را ناراحت كرد.
سامورايي 
بعداً ، بعنوان يك فيلمساز بزرگسال و جوان ، دوباره فيلم را ديدم و اين زماني بود كه به نظر من چيزهاي زيادي پيدا كردم كه ملويل را به عنوان يك فيلمساز معيار واقعي قرار مي دهد. اولين مورد جنبه آييني است ، اينكه او چگونه زندگي شخصيت ها را در نوعي مراسم تكراري تجزيه مي كند. اين شخصيت هاي بسيار وسواسي و يك صحنه پردازي كاملاً راديكال را به نمايش مي گذارد. اين دقيقاً به لطف اين روش مصنوعي در توصيف زندگي شخصيتي است كه اين دانشجويان را بسيار آزار داده است و ملويل مي آيد چيزي را فراتر از زندگي قرار دهد ، چيزي بسيار عميق تر: هسته وجودي شخصيت ها. ملويل اصلاً از انسان جدا نيست. دقيقاً از طريق اين جنبه كاملاً تشريفاتي و كاملاً صحنه اي است كه او موفق مي شود در چيزي بسيار واقعي ، بسيار واقعي و زنده كاوش و كاوش كند. هرچه "هنري" تر باشد ، "واقعي" تر است. فيلم هاي او مستند واقعي درباره هستي است. دومين موردي كه ملويل را به عنوان يك معيار تبديل مي كند ، نحوه استفاده از دوربين است. اين فقط زيبايي شناسي نيست. چيزها در فيلم هاي او زيبا هستند ، بله ، اما به اين دليل است كه او مي تواند جوهر هر لحظه را به تصوير بكشد ، نه به دليل زيبايي پلاستيكي آن. براي اكثر اهالي سينما ، يك فيلم خوب گرفته شده يك فيلم "زيبا" است ، داراي پانوراماهاي زيبا ، مناظر زيبا ... اما اين در مورد سامورايي ها به هيچ وجه صدق نمي كند: حركات دوربين ملويل در آنجا وجود دارد. "تقديس" اساس فيلم ، ماهيت آن است. دستيابي به جنبه بصري فيلم براي بيان اين نكته شگفت انگيز است. ملويل نمي خواهد فيلمش به زيبايي يك تابلو باشد اما به اندازه شعر مدرن قوي باشد. او روابط پيچيده اي را در آنجا برقرار مي كند. اوضاع مي تواند بسيار وحشي باشد ، حتي شلخته باشد. در سامورايي ، تمام تركيبات هيجان انگيز وجود دارد: نژادها ، تيراندازي ها ، تراژدي ، قهرمان تنها ... اما آنچه كه ملويل را در هر صحنه مورد علاقه قرار مي دهد ، نظم متفاوتي دارد ، ترجيحات مقياس بسيار بيشتري ايجاد مي كند. سرانجام ، اين واقعيت پنهاني وجود شخصيت ها است ، نه اين كه چه كسي را براي كشتن فلان نفر فرستاده است. ملويل همه موارد لازم را تهيه مي كند ، اما او ترتيب را تغيير مي دهد. سرانجام ، من سختگيري ملويل را خيلي دوست دارم. سامورايي يك فيلم گرد نيست. اگر به كسي يك كاغذ و قلم بدهيد و از او بخواهيد فيلم را "بكشد" ، كار فوق العاده پيچيده اي انجام خواهد داد! "

- فيلم هفته: ويكتوريا -

۴۳ بازديد

- فيلم هفته: ويكتوريا -

دومين فيلم جاستين تريت با افتتاحيه چشمگير هفته منتقدان ، پرتره اي نفسگير از يك وكيل بيش از حد كارگر به تصوير مي كشد. ويرجيني افيرا ، در يك محاكمه خنده دار ، در بالاي صفحه قرار دارد. حكم: ما آن را مادام العمر مي گيريم. در جاستين تريت ، زندگي خصوصي با زندگي حرفه اي در آميخته و گره هاي كوچكي ايجاد مي كند كه گلوي آنها را سفت مي كند و قهرمانان آنها را خفه مي كند (اغلب با كراوات مردان زندگي آنها). در اولين فيلم خود ، La Bataille de Solférino ، روزنامه نگار i-Télé (Laetitia Dosch) مجبور شد همزمان با گزارش انتخابات رياست جمهوري سال 2012 به طور مستقيم در مقابل مقر حزب با حسادت سابق خود (وينسنت Macaigne) مقابله كند. سوسياليست در ميان جمعيت تشويق. چهار سال بعد ، ويكتوريا اسپيك ، وكيل و مادر مجرد ، با اكراه موافقت مي كند كه از يك دوست (ملويل پوپود) ​​مظنون به چاقو كشيدن همسرش در عروسي كه وي نيز دعوت شده بود ، دفاع كند. پس از خبر ، دادگاه. اينجا يك فضاي كاري ديگر است كه براي عموم آزاد است. ويتريني كه در آن پنهان كردن مسائل شخصي ، از گناه خفيف گرفته تا مسائل خانوادگي ، دشوار است - در گوشه و كنار يك شوهر سابق كه زندگي خصوصي خود را در يك رمان ديجيتال افشا مي كند ، ويكتوريا خيلي سريع پسر عموي كوچك وودي آلن از منهتن مي شود تحت تعقيب مريل استريپ سابق خود ، اثبات زندگي نامه در دست است. يكي از راه هاي سازگاري با شعار ضمني شبكه هاي اجتماعي: همه چيز را درست يا غلط باز كنيد ، ما اينقدر كليك نمي كنيم.

يك Dalmatian و يك شامپانزه در راسويكتوريا از گرم به سرد مي رود و جاستين تريت در فيلمبرداري شوك هاي حرارتي كه قهرمان او را متزلزل مي كند ، بسيار عالي عمل مي كند. او بدون هيچ مشكلي جرأت تلاقي مي كند و فيلم را به شكل موربانه اي تبديل مي كند كه در آن ويكتوريا تعداد زيادي از مادر ، سابق ، معشوقه ، دوست دختر ، وكيل خود را گيج مي كند ... در مورد يك عاشق در حال گذر ... گيجي هايي كه او را به بزرگترين عجايب سوق مي دهد. چرا يك دالماتيايي را به بار نمي خوانيد؟ از سلفي ساخته شده توسط يك شامپانزه به عنوان مدرك استفاده كنيد يا يك فروشنده سابق را به عنوان يك پرستار كودك (وينسنت لاكوست هرگز بدون بلغم خود را استخدام نكنيد) استخدام كنيد؟ Triet لذت مي برد ، ما همزمان با قهرمان او در هزارتوي تصميم گيري براي تصميم گيري براي گرفتن يا رفتن ، كف مي زنيم در حالي كه مدل هايش را به وضوح فرض مي كنيم (بيلي وايلدر ، بليك ادواردز ، دوره آمريكايي لوبيتش) ، كه او دريغ نمي كند دوباره به روز (با جلساتي با جمع كننده هاي كوچك ، طب سوزني ، روانپزشك ... همه اين چرخش هاي شخصي كه امروز براي رفاه حال شما كار مي كنند). در اين ميشماش هيستريك ، ويكتوريا "مانند يك توپ شيطان پين بال دزد" زندگي مي كند (براي استفاده از كلمات كيچف كريستف تا حد زيادي براي كورين چاربي سي سال پيش) ، و به نوبه خود به مردان زندگي اش برخورد مي كند. دوستش براي دفاع ، عاشقانش ، همسر سابقش و با ملايمت تر ، پرستار كودكش. همه در حالي كه اجتناب از كاملا اسكيزو بودن. اين باعث مي شود كه او يك مبارز روزمره در تبار روزنامه نگار لا باتاي دو سولفرينو باشد.و ويرجيني افيرا در ماشين پين بال دزد ، او اطمينان مي دهد. ما اين را نمي گوييم زيرا ما قبلاً تحت تأثير حرفه او قرار گرفته ايم كه او را از كمدي هاي محبوب محبوب كمابيش موفق به اين كمدي مستقل نوشته شده است كه همچنين داراي برچسب كن است (البته به نقش او در Elle de Paul Verhoeven در مسابقات رسمي). اما بالاتر از همه به اين دليل كه ايفيرا بخشي از فيلم است. در اينجا سرانجام يك بازيگر زن عالي وجود دارد كه مورد تحسين قرار نمي گيرد زيرا او يك فيلم را گروگان مي گيرد (با شيدايي هايي كه هميشه به عنوان يك مارك تجاري نهادينه مي شوند) بلكه به اين دليل كه وارد آن مي شود و با آن حركت مي كند. آزادي و فرجام كه فقط متعلق به اوست. و اين باعث مي شود كه او در حال حاضر ، بدون پيش بيني ، بازيگر شود.

- گيوم نري: "آزادگان همه چيز را مديون آبي بزرگ هستند" -

۱۸ بازديد

- گيوم نري: "آزادگان همه چيز را مديون آبي بزرگ هستند" -

قهرمان جهان ، ركورددار سابق جهان ... چه كسي بهتر از آزادكار گيومه نيري نگاه متخصص به Le Grand Bleu دارد؟ فيلم نسلي كه وقتي عاشق اعماق آن هستيد ، پخش شود. آيا وقتي مي گوييم «آبي بزرگ» فيلمي است كه غواصي آزاد را رواج مي دهد ، اغراق مي كنيم؟نه درست است! به عنوان مثال كلود چاپوئيس ، كه اولين باشگاه غواص آزاد را ايجاد كرد ، اين Le Grand Bleu بود كه او را مجذوب خود كرد. او يك معلم ورزش در دانشگاه نيس بود و با خودش گفت كه اين فيلم همه دنيا را لمس كرد اما اين افراد كمي منزوي بودند. بنابراين او مي خواست از "اثر آبي بزرگ" براي گرد هم آوردن علاقه مندان استفاده كند. و وي AIDA: انجمن بين المللي توسعه آپنه را ايجاد كرد. آزادكاران مدرن كاملاً همه چيز را مديون اين فيلم هستند و من اولين نفر.با اين حال ، شما دوره "ضد بزرگ آبي" خود را گذرانديد ، درست است؟بله ، اين به تربيت من در آن باشگاه مربوط مي شود ، جايي كه ما عليه چهره "هواداران بزرگ آبي" جنگيديم. اين فيلم نوعي پزشك را به همراه داشت كه ما آن را چنين صدا مي كرديم: افراد كمي گمشده ، خودكشي ... ما كه زندگي كمابيش عادي داشتيم ، مي خواستيم نشان دهيم كه آپنه فعاليتي است كه باعث بهداشت مي شود ، تندرستي. اين كار در مورد متوقف كردن آنها در تمرين نبود ، بلكه در تغيير شكل دادن روش آنها ، ايجاد سرگرمي بيشتر بود. زيرا شخصيت هاي Big Blue كاملا خودكشي مي كنند. مدت هاست كه از اين تصوير در رسانه ها رنج مي بريم ، اما اين تغيير مي كند. امروز مي توانم تشخيص دهم كه اين يك فيلم خارق العاده است كه چيزهاي زيادي به او مديون هستيم.Le Grand Bleu اصرار به رابطه بين مايول و طبيعت دارد ، وقتي شما با آرامش بيشتري از "اكتشاف دروني" صحبت كنيد ...آنچه من در فيلم انحراف مي دانم اين است كه رابطه يكي با اجرا ، و ديگري با طبيعت ، آنها را به همان نتيجه مي رساند: مرگ. تجربه من واقعاً مراقبه است: من با طبيعت و با عنصر آب هماهنگي و ارتباط برقرار مي كنم. و اين چيزي است كه همه آزاد شدگان دارند. اما پيگيري بي پايان سوابق نيز بخشي از كار من براي سالها بوده است ... از آنجا كه قلب آزاد غواصي در حال تعريف مجدد محدوديت ها است ، پايين و پايين مي رود. اين همان چيزي است كه به فيلم قدرت نمايشي خود را مي دهد: اين جستجوي ركوردهايي كه به مرگ مي رود.اين فيلم غواصي آزاد را به عنوان يك ورزش افراطي ارائه مي دهد: آيا مي تواند از نظر ايمني مشكلي ايجاد كند؟بله به اين معنا كه مربوط به رفتن به ناشناخته و تعريف مجدد حدود انساني باشد. در اين فيلم ، ما هنوز آزادگان تحت نظارت بسيار خوبي را مي بينيم: پزشكان ، يك سازمان وجود دارد ... اين يك ماجراجويي انفرادي نيست. لوك بسون يك بينا بود ، زيرا مسابقات غواص آزاد اكنون مانند آنچه در فيلم است مانند دو قطره آب به نظر مي رسد! ورزشكاراني كه آن را به نوبت انتخاب مي كنند ، داوران ، طناب ... بسيار نزديك است ، زيرا اولين مسابقه غواصي آزاد تا سال 1996 و قهرماني جهان در نيس صبر مي كند! امروز ديدن يك مسابقه ديوانه است ، زيرا داستان به واقعيت تبديل شده است.والدين لوك بسون مربي غواصي بودند. آيا هنگام تماشاي فيلم اين ارتباط احشايي را با او مي بينيد؟نمي توانيد فيلمي از اين دست را در حالي كه با آن غريبه هستيد اكران كنيد: اين فيلمي است كه از روده مي آيد ... و بزرگترين موفقيت بزرگ آبي اين است كه موفق شده ايد دقيقاً همان چيزي را كه تحت آن احساس مي كنيد ، رونويسي كنيد. آب: جو ، جو. من به اين تصاوير از ناپديد شدن كابل در آب ، تغيير نور ، صدا فكر مي كنم ... همه اينها باعث مي شود آنچه را كه مي توانم هنگام غوطه وري بسيار عميق احساس كنم ، كاملاً رونويسي كنم. اين فيلم به عموم مردم اجازه داد تا به مدت سه دقيقه در سينما آپنه عميق را تجربه كنند. - مصاحبه توسط ديويد الكساندر كاسان.

تحريريه____________________________________________________________________________________CELLULOID ANGELS در حال سازمان دادن يك كمپين سرمايه گذاري گسترده براي بازسازي 4K GRAND BLEU است. Sébastien ARLAUD ، مدير www.celluloid-angels.com
ما فكر مي كرديم كه اين فيلم از قبل ترميم شده است ... و لوك بسون مي تواند هزينه بازسازي فيلم خود را به تنهايي تأمين مالي كند ... براي ما توضيح دهيد.اين فيلم متعلق به لوك بسون نيست بلكه متعلق به گائومنت است ، شركتي كه بيشترين سرمايه گذاري را در احياي ميراث سينما در فرانسه انجام مي دهد ، اما اين پروژه را در دستور كار نداشت. همچنين ، تنها در صورت حضور مشاركت كنندگان ، اين ترميم مي تواند انجام شود. ما گائومنت را متقاعد كرديم كه به ما اعتماد كند ، زيرا براي ما ، اين فيلم يك مطالعه موردي در ميان آثاري است كه يك نسل را نشان مي دهد.در حقيقت ، كاربران اينترنت در حال بازيابي هستند؟بله ، از A تا Z ، از آنجا كه بودجه پروژه تأمين مي شود ، همه مي توانند هر مرحله را دنبال كنند و در آن شركت كنند. و ديدن دوباره Le Grand Bleu با كيفيت 4K نويد يك لحظه عالي سينما را به هواداران مي دهد! خوانندگان SO FILM كه در اين همكاري مشاركت خواهند كرد ، به لطف كد حمايت مالي متنفر خواهند شدSOGRANDBLEU.در نتيجه ، يك دعوتنامه رايگان * براي نمايش ويژه فيلم با 4K بازيابي و با روند EclairColor پخش شد *** براي اشتراك در يكي از 12 بسته ارائه شده با ذكر كد SOGRANDBLEU در جعبه كد حمايت مالي و به شرط رسيدن به هدف مالي اين كمپين.** غربالگري در بهار يا تابستان 2017 در منطقه پاريس برگزار شده است. روند EclairColor كيفيت تصوير را براي نماي با وضوح بهتر بهبود مي بخشد. 

- سكانس ستاره: توهم لا گراند ، ديده شده توسط ميشل OCELOT -

۳۸ بازديد

- سكانس ستاره: توهم لا گراند ، ديده شده توسط ميشل OCELOT -

در حال حاضر در سينماها ، چهار داستان از ميشل اوچلو (كيريكو و جادوگر ، آزور و اسمر ...) تحت عنوان ايوان تسارويچ و شاهزاده خانم در حال تغيير متحد شدند. فرصتي براي اين فيلمساز بزرگ اومانيست تا بتواند درباره صحنه اي برجسته از توهم بزرگ بگويد. من توهم لا گراند رنوآر و اسپاك را در 15 سالگي ديدم. من لمس شدم يك روز كه بيشتر از بزرگسالي بودم ، دوباره فيلم را ديدم. من مات و مبهوت مانده بودم: به ياد داشتم تدوين را دوباره انجام داده ام و نيمي از فيلم ، سفر مارشال-روزنتال را از طريق آلمان كاملاً حذف كردم. من از ديدن ادامه فيلم بعد از داستان افسران آلماني و فرانسوي كاملاً متعجب شدم. چند صحنه آنجا بود ، اما من بي تفاوت آنها را به طور مبهم به فيلم ديگري نسبت داده بودم. من موافقت كردم كه گابين براي تلفظ "blaue augen" درخواست كند ، كمي بيشتر. اين قسمت دوم كه خوب هم هست ، براي ساخت يك فيلم به ياد ماندني كافي نبود. چيزي كه من را در دوران نوجواني الكتريسيته كرد رفتار خوب همه از جمله كارگردان بود كه هرگز اتهامي به آلماني ها وارد نمي كرد. استقبال از زندانيان با انسانيت. زندانيان افسران فرانسوي كه توسط فرمانده آلماني به ميز خود دعوت شده اند. عميقا با من صحبت مي كند اين تازه شروع كار است. بي سر و صدا ، بدون آداب و رسوايي ، افسر فرانسوي و افسر آلماني با يكديگر به عنوان افرادي در يك طرف صحبت مي كنند ، كاملا بالاتر از جنگي كه قرار است آنها را تقسيم كند ، آنها به همان تمدن تعلق دارند. آنها به نوعي قوي تر از جنگ هستند. افسر آلماني كاملاً فرانسوي صحبت مي كند و از زبان سوم استفاده مي كند تا فقط توسط اشراف فرانسوي كه واقعاً انگليسي نيز كاملاً صحبت مي كند ، خود را درك كند. و اشراف قهرمانانه: افسر فرانسوي خود را فدا مي كند تا دو سرباز بتوانند فرار كنند ، او اين كار را با نواختن فلوت انجام مي دهد. و در پايين ، افسر آلماني ، به زبان ديگر بين آنها ، از افسر مي خواهد كه متوقف شود ، زيرا اگر متوقف نشود مجبور خواهد شد او را بكشد. فرانسوي وظيفه خود را انجام مي دهد ، فلوت را ادامه مي دهد ، آلماني كار خودش را مي كند ، فرانسه را مي كشد. من عميقاً گير افتاده و لمس شده ام. و همه يافته ها ، دستكش هاي سفيد ، مونوكلس ، فلوت ، بند بند ، زبانها ، فرناي فراموش نشدني و استروهايممي گويم نه! وقتي رافنشتاين مي گويد ، "من نمي دانم چه كسي مي خواهد در اين جنگ پيروز شود. پايان هر چه پايان رافنشتاين و بولديو باشد ". من عقب مي روم: ممكن است عناوين شما ناپديد شوند ، بله ، اما ما اهميتي نمي دهيم. اما ممكن است پسري كه در يك اتاق تاريك گم شده است از رفتار ، تربيت ، اشراف نگرش و اشراف روح شما ، درك شما ناراحت باشد - جانشيني شما مطمئن است. و سينما به همه جا مي رود و بارها و بارها پسران و دختران را لمس خواهد كرد ، كه بزرگ مي شوند و جانشين شما مي شوند. 
 بعد از فيلم كيريكو و جادوگر ، دوست داشتم با همان موضوع توهم بزرگ برخورد كنم. كساني كه يكديگر را گرامي مي دارند و به آنها ياد مي دهند كه از يكديگر متنفر باشند ، حماقت هايي كه بعضي ها را درگير خود نكرده است ، با دستانشان روي سيم خاردارها ، من را به شدت تحت تأثير قرار مي دهد ، من را لمس مي كند. بنابراين به جنگ ، جنگ بين فرانسوي ها و آلماني ها فكر كردم ، اما نه براي مدت طولاني! حتي در كارتون هم نمي توانم جنگ بدهم. از طرف ديگر ، فيلمهاي زيادي در مورد اين جنگهاي فرانسه و آلمان ساخته شده است و امروز آنقدر با خوشحالي قديمي شده است كه بسيار كينه توز و متوسط ​​بود. من در اينجا و اكنون انتخاب بهتري كردم ، نه جنگ ، بلكه خصومت معمولي بين ساكنان و مهاجران ، بين مسيحيان و مسلمانان ، اين آزور و اسمر است. اما در اين محيط كاملاً متفاوت ، مي توان نقل قولي (كه من به دنبال آن نبودم) را از صحنه اي پيدا كرد كه افسر آلماني ، پايين ، به زباني كه بقيه نمي فهمند ، بالاي سر افسر فرانسوي فرياد مي كشد. ، يك پيام دراماتيك. صحنه اي از فيلم من اسمر را نشان مي دهد ، در پايين ، زنداني شكارچيان برده است و آزور در بالا ، در شرف اسير شدن توسط ديگر شكارچيان برده است. اسمر ، كه فقط با عربي خود به عربي صحبت مي كرد ، سپس به فرانسوي فرياد مي كشد ، تا سربازان راز فرار را درك نكنند. او اين كار را با فداكاري انجام مي دهد ، زيرا راهزني كه به او دستور داد خاموش شود سپس او را با ضربات چاقو خنجر مي زند. نقش ها متفاوت است ، اما بله ، من به يك سكانس عالي از توهم بزرگ فكر كردم.